دهان
دهانی که بی موقع باز می شود
| ||
|
من چندپاره ام و هر پاره ی من ساز خودش را می زند.
پاره ای از من دختری را دوست می دارد که در نوجوانی عاشقش شده است
و تمام زندگی اش را فدایش کرده؛ تمام زندگی این بی نوا پاره ام که گرفتار ایام نوجوانی شد.
پاره ای از من از همه بیزار است؛ حتی از خودم.
پاره ی دیگرم دوست می دارد دوستانی را که زلال تر از آبند و مبهم تر از خواب. هم زلال اند و هم کدر و خود نه هیچکدام ازین دواَند که آنها خودشانند، خود خودشان، چیزی شبیه زندگی.
آن یکی پاره ام شیطنت های بسیار دارد و می تواند دخترکان بسیار را دوست بدارد و هر لحظه که دلش را زدند، رهاشان کند.
پاره ی دیگری دارم که تو را دوست می دارد. نه حرف سرش می شود و نه دست برمی دارد. فقط تو را دوست می دارد، فقط تو را دوست می دارد.
![]() نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |