دهان
دهانی که بی موقع باز می شود
| ||
|
نمایش کاری از گروه تئاتر دیگران نویسنده:اریک امانوئل اشمیت بازیگران: مدیر اجرایی:علی اصغر زارعی مکان: شهرستان بهارستان-نسیم شهر-فرهنگسرای قلم-سالن آمفی تئاتر زمان:30 فروردین الی 11 اردیبشهت 93 ساعت 18 وبلاگ برتر در تاپ بلاگر [ جمعه 15 فروردين 1393برچسب:تئاتر,خرده جنایت های زناشویی,اریک امانوئل اشمیت,حمید انصاری,گروه تئاتر دیگران, ] [ 17:7 ] [ حمید انصاری ]
آدمی پیوسته در پی جهان تازه ای است
برای زیستن.
و من در گریز از این کسالت طاقت فرسا
به تو رسیده ام.
حال تو جهان تازه ی منی
زیستن منی.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر نمایشنامه خوانی کاری از گروه تئاتر دیگران نویسنده:آرش عباسی بازیگران: زمان: پنجشنبه - 92/10/5
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر [ پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:نمایشنامه خوانی,زیرزمین,آرش عباسی,حمید انصاری, ] [ 15:43 ] [ حمید انصاری ]
پاییز است...
این روزها آغوشت را باز نگه دار باد بعدی که از راه برسد تمام نامه های ناتمامم را به باد خواهم داد شاید به دستت برسند و تمام شوند! وبلاگ برتر در تاپ بلاگر [ سه شنبه 12 آذر 1392برچسب:پاییز, ] [ 14:51 ] [ حمید انصاری ]
دیدن تو
از دور وقتی با غریبه ای که برای تو آشناست و برای من غریبه
می خندی، خنده دار است!
سالهاست که دیگر دردهایم را می خندم!
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر کمی بیشتر از نمایشنامه خوانی
کاری از گروه تئاتر دیگران نویسنده: ماتئی ویسنی یک بازیگران: زمان: سوم آذر سال 92 - یکشنبه - ساعت 12 مکان: ولنجک - دانشگاه شهید بهشتی - ساختمان مدیریت امور فرهنگی - کانون تئاتر
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر [ سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:داستان خرسهای پاندا,ماتئی ویسنی یک,تینوش نظم جو,حمید انصاری,گروه تئاتر دیگران, ] [ 1:38 ] [ حمید انصاری ]
من تو را باور می کنم و تو "هست" می شوی. و هر دو با هم به پچپچه های مردمی که می گویند تو مرده ای، می خندیم.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر شاید یک روز در خیابانی که نمی دانم کجا بوده از کنارت عبور کرده ام. شاید یک روز بدون اینکه بشناسمت از دست دادمت و حالا دارم با خیال بودنت سر می کنم میدانم که جایی هستی همین حوالی، شاید شاید هم دورترها. نمی توانم به این حس غریب بودنت باور نداشته باشم. وبلاگ برتر در تاپ بلاگر وقتی به گذشته فکر می کنم می بینم تمام چهار سال گذشته رو درگیر تو بودم درگیر تو با اون صدای آروم و دلنشینت خنده های بی مانندت که این اواخر بوی تظاهر میداد و اون لباس آبی بی نظیرت که هر از گاهی به تنت بود لباس آبی بی نظیری که فقط به تن تو زیبا بود. فقط با تو زیبا بود.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر وقتی سعی می کنم به عقب برگردم و زندگی این چند سال اخیرم رو بدون تئاتر تصور کنم، به طور غم انگیزی متوجه میشم که با این کار بهترین روزهای زندگیم رو از دست میدم. بهترین روزهایی که با تئاتر شکل گرفت و غم انگیزتر از اون، اینکه متوجه میشم اگر تئاتر نبود، من یک سری از بهترین دوستانی که داشتم و دارم رو هرگز ملاقات نمی کردم. پ.ن: دلم برای یک سری از دوستان تئاتریم تنگ شده، از جمله واسه سعید قبولی، شبنم جنت خواه. پ.ن: این پوستر نمایشنامه خوانی "هولدن کالفیلد واقعی" هستش که قراره هفته دیگه اونو نمایشنامه خوانی کنیم.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر همیشه سعی کردم از هر موقعیتی که برام پیش میاد استفاده کنم و به هر بهانه ای که شده، تئاتر کار کنم ولی هرگز حاضر نشدم "به هر قیمتی" تئاتر کار کنم و امیدوارم بعد از این هم حاضر به انجام چنین کاری نباشم. این یکی از همون فرصت هایی بود که دوباره به من اجازه داد، تئاتر کار کنم؛ تئاتری که همه فکر و خیال چندین سال اخیر منه.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر [ پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:نمایشنامه خوانی,تصادف,محمد داداش زاده,حمید انصاری,گروه تئاتر دیگران, ] [ 20:52 ] [ حمید انصاری ]
"در حاشیه روز جهانی تئاتر" وبلاگ برتر در تاپ بلاگر من به خنده های تو مؤمنم نه به خدای تو. بخند بیشتر بخند و بگذار خدایت هر چه می خواهد موعظه کند.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر بالاخره آن چیزی را که باید می فهمیدم، فهمیدم! امروز استاد سر کلاس گفت: "آن چیزی که موجودیت یک موجود را می سازد، همان اصل و حقیقت اوست." حالا دیگر تو را می شناسم: تو همان اصل و حقیقت منی.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر اجرای نمایش
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر [ سه شنبه 26 دی 1391برچسب:تئاتر,ازدواج های مرده,حمید انصاری,گروه تئاتر دیگران, ] [ 17:45 ] [ حمید انصاری ]
تردیدی ندارم که هرگز کسی به اندازه من تو را دوست نداشته است و هرگز کسی به اندازه من از تو بی مهری ندیده است ما هر دو نهایت یکدیگریم من نهایت بی مهری تواَم تو نهایت دوست داشتن منی.
(برای دخترکی که از یاد نمی رود، لعنتی)
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر شمار قابل توجهی از هنرمندان، کاسبان فرصت طلب خودفروشی هستند که اندک اعتبار عوامانه خودشون رو از خودفروشی های هنری شون کسب می کنند؛ فاحشه ها و هرزه های هنری. وبلاگ برتر در تاپ بلاگر برف می بارد... تو با لباس سفید وارد می شوی می نشینی با دوستانت حرف می زنی با آنها می خندی و می روی... من تمام روز را خیره به برفها نگاه می کنم و برف تصویر تو را در یاد می آورد. تو را که به سفیدی برف می آیی هوا را تازه می کنی و می روی...
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر دیشب تو را به خواب دیدم داشتم عبور می کردم که به یکباره با هم روبرو شدیم به هم نگاه کردیم سلام دادی سلام دادم خداحافظی کردی خداحافظی کردم رفتی. پشت سرت خیره نگاهت کردم و از خواب بیدار شدم.
این بود سهم من از هفت سال دوست داشتن !؟
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر لعنتی ! تو از پریای دریایی که توی فیلمها نشون میدن هم زیباتری فقط یه دریا کم داری !
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟ نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر من چندپاره ام و هر پاره ی من ساز خودش را می زند.
پاره ای از من دختری را دوست می دارد که در نوجوانی عاشقش شده است
و تمام زندگی اش را فدایش کرده؛ تمام زندگی این بی نوا پاره ام که گرفتار ایام نوجوانی شد.
پاره ای از من از همه بیزار است؛ حتی از خودم.
پاره ی دیگرم دوست می دارد دوستانی را که زلال تر از آبند و مبهم تر از خواب. هم زلال اند و هم کدر و خود نه هیچکدام ازین دواَند که آنها خودشانند، خود خودشان، چیزی شبیه زندگی.
آن یکی پاره ام شیطنت های بسیار دارد و می تواند دخترکان بسیار را دوست بدارد و هر لحظه که دلش را زدند، رهاشان کند.
پاره ی دیگری دارم که تو را دوست می دارد. نه حرف سرش می شود و نه دست برمی دارد. فقط تو را دوست می دارد، فقط تو را دوست می دارد.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر نمایشنامه خوانی "غروب روزهای آخر پاییز"
نویسنده: فردریش دورنمات
مترجم: حمید سمندریان
کارگردان: حمید انصاری
نقش خوانان:
رضا پهلوان
حسین ارومیه چی ها
فرشته کاوه
حمید انصاری
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر [ شنبه 27 آبان 1391برچسب:تئاتر,نمایشنامه خوانی,غروب روزهای آخر پاییز,فردریش دورنمات,حمید سمندریان,حمید انصاری,گروه تئاتر دیگران, ] [ 23:36 ] [ حمید انصاری ]
یک سال از اجرای نمایش "مهمان ناخوانده" گذشته است. کاری که سختی های بسیار برایمان داشت و البته لذت های بسیار نیز هم. در یک کار تئاتری هیچ چیز لذت بخش تر از کار کردن با کسانی نیست که کارشان را دوست می دارند و برای آن زحمتهای فراوان می کشند؛ کسانی چون دوستان من در "مهمان ناخوانده".
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر [ جمعه 19 آبان 1391برچسب:مهمان ناخوانده,اریک امانوئل اشمیت,تئاتر,حمید انصاری,تینوش نظم جو,گروه تئاتر دیگران, ] [ 23:34 ] [ حمید انصاری ]
سه سال گذشت دیدنت هنوز بی تابم می کند کجایند آنها که ادعا می کردند گذشت زمان کارساز است. تو چرا تمام نمی شوی چرا مدام در من تکرار می شوی، بیشتر می شوی من تمام شده ام، تو تمام نشدی، تمام نمی شوی؛ تو تمام ِ من شده ای.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر اغلب دخترها مثل شهری می مونن که از دور بسیار زیبا و حیرت انگیز جلوه می کنن. به قدری شگفت انگیز که تو رو به خودشون جذب می کنن. پس تو به سمت شون میری. وارد شهر میشی و اون وقت می بینی که این شهر صرفاً یه شهر معمولیه. مثل خیلی از شهرهای معمولیه دیگه. شهری که هیچ رمز و رازی نداره و قدم زدن تو کوچه پس کوچه هاش حوصله تو رو سر می بره. پس به ناچار باید شهر رو ترک کنی و شهر رو ترک می کنی. تعداد بسیار معدودی از دخترا هم هستن که سر تا پا رمز و رازن. حیرت انگیز. غیر قابل باور و تماماً شگفتی. اگه سالها هم توی اینچنین شهری بگردی، هنوزم قدم زدن تو خیابوناش، سر زدن به کوچه پس کوچه هاش تو رو شگفت زده می کنه. و خدا می دونه که تعدادشون چقدر ناچیزه و روز به روز هم ناچیزتر میشه.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر
وقتی داری به من می گی: "دارم می میرم"
دوست دارم معنی حرفت رو بفهمی.
بفهمی که ممکنه تو نمیری، اما شنیدن همین حرف تو
منو تا لب مرگ می بره.
می خوام بفهمی وقتی می گی "دارم می میرم" من چه حالی میشم.
می خوام اینو بدونی و اگه فکر خودت نیستی،لااقل مراعات حال منو کنی.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر انگار هر کسی عیسایی می خواهد به صلیب کشیده شده! انگار هر کسی عیسایی می شناسد به صلیب کشیده شده! انگار هر کسی عیسایی دارد به صلیب کشیده شده!
من جماعتی را میشناسم که عیسای خود را "حسین" می نامند !!
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر دلم می خواد یه روز بذارم برم. مدتی میشه که خیلی ها رو، خیلی چیزها رو گذاشتم کنار. مدتی میشه که بند و بساطم رو بستم. فقط مونده کَندن و رفتن. یه روز تو یکی از همین روزها از همه چی می کَنَم و میذارم می رم. یه روز تو یکی از همین روزها. وبلاگ برتر در تاپ بلاگر خیلی وقته که دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم. یکی یه روزی هر چی داشتم رو ازم گرفت. دیگه چیزی هم ندارم که به تو بدم.
یه روزی هر چی داشتم رو دادم به یکی که گذاشت رفت، الکی الکی.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر امروز تمام رد پای تو را در شهر قدم زده ام. و بارها در شهر دیده ام تو را. شهری که دیگر خالی از توست. امروز شهری را لحظه به لحظه طی کرده ام که پیش ترها با تو عمری در آن گذشت و هرگز تن به برگشت نیالود. از خیال تو که فارغ می شوم، به سرم می افتد که شهر چیزی کم دارد. از آنچه باید باشد، من هستم و شهر و شهر بی تو نه آن شهر و من بی تو نه آن منم که پاره ای از منی، تنم. امروز کسی که پاره ای بیش نیست در شهری که نیست به یاد پاره ی دیگرش قدم می زند. و شهر مدام طی می شود تمام می شود.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر تا همین اواخر فکر می کردم "با کسی فیلم دیدن" نه تنها هیچ لذتی نداره، بلکه باعث میشه فیلمی هم که می بینی کوفتت بشه. به همین خاطر همیشه تنها فیلم می دیدم تا اینکه چند وقت پیش فرصتی پیش اومد و با دو تا از دوستانم، محمد و بابک چند تا فیلم دیدیم. از تونی اسکات خدابیامرز تا مل بروکس، این مردک دیوانه. باید بگم تجربه فوق العاده ای بود؛ فیلم دیدن با دوستان رو می گم. به شما هم توصیه می کنم این کار رو انجام بدین. البته به شرطی که دوستانتون اهل فیلم دیدن باشن و بفهمن چی دارن می بینن. درباره دوستای من که همینطور هستش. پس اگه اهل فیلم دیدن هستین، فرصت رو از دست ندین و دنبال دوستای فیلم بین و فیلم بازتون بگردین و باهاشون قرار بذارین و با هم فیلم ببینین.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر [ سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:فیلم دیدن, ] [ 22:48 ] [ حمید انصاری ]
به یاد صدای بی همتای تمام دوران: هایده ممکن است درست بگویند که سالها پیش دنیا را ترک کرده ای، اما هنوز غم صدایت دست از سر ما برنمی دارد که حالا دیگر بخشی از مایی. بعضی ها مرگ را حقیر می کنند، آنقدر پست که مجبورمان می کنند به تلاش بیهوده مرگ در قبالشان پوزخند بزنیم.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر اصلاً عجیب نیست که عیسی به صلیب کشیده شد ! عیسی باید به صلیب کشیده می شد تا پایه های قدرت نلرزد، منافعی حفظ شود و حقیقت نهان بماند.
اصلاً عجیب نیست که عیسی بعد از مرگ دوباره زنده شد ! عیسی باید زنده می شد تا عده ای بخشوده شوند، عذاب وجدان ها آسوده شوند و گنهکاران، پاک و پالوده شوند.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر به کسانی که با قاطعیت تمام از "خدا" حرف می زنند، حسودیم می شود. با خودم میگویم، شاید اینها دل و ذهن شان به قدری از ایمان پر است که دیگر جایی برای پرسش نمانده. و شاید گمان می کنند که ایمانشان جواب پرسش شان است. اما چطور ممکن است، سؤالی این چنین، جوابی آن چنان قاطعانه داشته باشد؟ ایمان. ایمان جواب سؤال است یا راه فرار از سؤال؟
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر تمام دیشب تو را به خواب دیده ام بعد از ماهها ندیدنت
نبودنت.
و امشب
که پاسی از آن نیز گذشته است
لذت خواب دیشب
و ترس از به خواب امشبم نیامدنت
مجال خوابم نمی دهد.
طعم خواب دیشب هنوز زیر دندان است
و من با خیال خواب دیشبم خوشم.
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |